محتشم کاشانی_دیوانغزلیات از رسالهٔ جلالیه (فهرست)

شمارهٔ 10

1. آن که چشمت را ز خواب ناز بیداری نداد

2. دلبری دادت بقدر ناز ودلداری نداد

3. آن که کرد از قوت حسنت قوی بازوی جور

4. قدرتت یک ذره بر ترک جفا کاری نداد

5. آن که کرد آزار دل را جوهر شمشیر حسن

6. اختیارت هیچ در قطع دل آزاری نداد

7. آنکه دردی بی‌دوا نگذاشت یارب از چه رو

8. غم به من داد و تو را پروای غمخواری نداد

9. آن که کردت در دبستان نکوئی ذو فنون

10. در فن یاری تو را تعلیم پنداری نداد

11. آن که داد از قد و کاکل شاه حسنت را علم

12. رایت ظلم تو را بیم از نگونساری نداد

13. آن که بار بی‌دلان کرد از غم عشقت فزون

14. محتشم را تا نکشت از غم سبکباری نداد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همت عالی طلب جام مرصع گو مباش
* رند را آب عنب یاقوت رمانی بود
شعر کامل
حافظ
* ز راه خاکساری کسب عزت کرده ام صائب
* که چون خورشید هم بالای سر، هم زیر پا باشم
شعر کامل
صائب تبریزی
* زمانه زرد گل بر روى من ریخت
* همان مشکم به کافور اندر آمیخت
شعر کامل
فخرالدین اسعد گرگانی