محتشم کاشانی_دیوانغزلیات از رسالهٔ جلالیه (فهرست)

شمارهٔ 47

1. دلم آزاد از دامش نمی‌گردد چه دامست این

2. زبانم کوته از نامش نمی‌گردد چه نام است این

3. گر آید روز روشن ور رود دور از رخ و زلفش

4. نه من یابم که صبح است آن نه دل داند که شامست این

5. به کامم روز و شب در عاشقی اما به کام که

6. به کام آن که جان می‌یابد از مرگم چه کام است این

7. تو گرم عیش با غیر و مرا هر لحظه در خاطر

8. که می‌سوزد دلت بر من چه سوداهای خام است این

9. یکی را ساختی محرم یکی را کشتی از حرمان

10. فراموش کار من بنگر کدامست آن کدامست این

11. بخور خونم چو آب و غیر، گر آبت دهد مستان

12. که پیش نیک و بددانان حلالست آن حرامست این

13. ز حالات دگرگون محتشم می‌ریزد از کلکت

14. گهی آب و گهی آتش چه ترتیب کلامست این


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رحمت نکند بر دل بیچاره فرهاد
* آن کس که سخن گفتن شیرین نشنیدست
شعر کامل
سعدی
* ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست
* گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست
شعر کامل
سعدی
* کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست
* در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست
شعر کامل
حافظ