محتشم کاشانی_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 113 - وله ایضا

1. آن شه حسن کز غلامی اوست

2. بندگی را شرف بر آزادی

3. گنج حسنش اگر مکان طلبد

4. در دو عالم نماند آبادی

5. خون ز شریان جبرئیل آرد

6. مژه‌اش در محل فصادی

7. مرغ روح از هوس قفس شکند

8. چون رود غمزه‌اش به صیادی

9. کرده معزول چشم قتالش

10. ملک الموت را ز جلادی

11. حاصل آن کامران که رخش ثناش

12. می توان تاختن به صد وادی

13. گرم تشریف بخشیش چون ساخت

14. طبع من از کمال و قادی

15. زان به تن جامهٔ خودم ننواخت

16. که مبادا بمیرم از شادی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پنجهٔ تاک ز سرمای سحر می‌لرزد
* لاله از بهر همین کرده فروزان منقل
شعر کامل
وحشی بافقی
* ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم
* تو سیاه کم بها بین که چه در دماغ دارد
شعر کامل
حافظ
* یک شب خیال تو دیدم ما بخواب
* زان چشم، دگر به چشم ندیدم خواب را
شعر کامل
سلمان ساوجی