محتشم کاشانی_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 42 - وله ایضا

1. هر هنر من که زانگیز طبع

2. در نظر عقل شود جلوه‌گر

3. خصم بداندیش حسد پیشه را

4. ناوکی از رشک رسد بر جگر

5. طوطی شیرین عمل نطق من

6. کام جهان را چو کند پرشکر

7. چاشنی آن به مذاق حسود

8. چون رسد از زهر بود تلخ‌تر

9. ز آب و هوای چمن طبع من

10. چون شود اشجار سخن پرثمر

11. بی جهتی ناخن دخل غنیم

12. میوه خراشی کند از هر شجر

13. طایر عنقا لقب درک من

14. بیضهٔ معنی چو کشد زیر پر

15. خصم سیه‌رو کندش زاغ نام

16. روح قدس گر زند از بیضه سر

17. جنبش دریای خیالات من

18. افکند از تک چو به ساحل گوهر

19. مدعی آن لل شهوار را

20. گاه خزف خواند و گاهی حجر

21. ابر مطیر شکرین کلک من

22. بر چمن دهر چو ریزد مطر

23. دوست خورد نیشکر از فیض آن

24. زهر گیا دشمن حیوان سیر

25. محتشم اندر نظر عیب جو

26. عیب تو این است که داری هنر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگرچه عارض جانان سرشک و روی من دارد
* یکی چون شاخ آذرگون یکی چون برگ نیلوفر
شعر کامل
امیر معزی
* چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست
* که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
شعر کامل
سعدی
* چنان سست است بازارم که می‌کاهد خریدارم
* جوی از قیمت من گر فروشندم به یک ارزن
شعر کامل
هاتف اصفهانی