مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 100

1. بیا ای جان نو داده جهان را

2. ببر از کار عقل کاردان را

3. چو تیرم تا نپرانی نپرم

4. بیا بار دگر پر کن کمان را

5. ز عشقت باز طشت از بام افتاد

6. فرست از بام باز آن نردبان را

7. مرا گویند بامش از چه سویست

8. از آن سویی که آوردند جان را

9. از آن سویی که هر شب جان روانست

10. به وقت صبح بازآرد روان را

11. از آن سو که بهار آید زمین را

12. چراغ نو دهد صبح آسمان را

13. از آن سو که عصایی اژدها شد

14. به دوزخ برد او فرعونیان را

15. از آن سو که تو را این جست و جو خاست

16. نشان خود اوست می‌جوید نشان را

17. تو آن مردی که او بر خر نشسته است

18. همی‌پرسد ز خر این را و آن را

19. خمش کن کو نمی‌خواهد ز غیرت

20. که در دریا درآرد همگنان را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سر تسلیم نهادیم به حکم و رایت
* تا چه اندیشه کند رای جهان آرایت
شعر کامل
سعدی
* حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
* که آشنا سخن آشنا نگه دارد
شعر کامل
حافظ
* مژدهٔ وصل توام ساخته بیتاب امشب
* نیست از شادی دیدار مرا خواب امشب
شعر کامل
وحشی بافقی