مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1004

1. دوش دل عربده گر با کی بود

2. مشت کی کردست دو چشمش کبود

3. آن دل پرخواره ز عشق شراب

4. هفت قدح از دگران برفزود

5. مست شد و بر سر کوی اوفتاد

6. دست زنان ناگه خوابش ربود

7. آن عسسی رفت قبایش ببرد

8. وان دگری شد کمرش را گشود

9. آمد چنگی بنوازید تار

10. جست ز خواب آن دل بی‌تار و پود

11. دید قبا رفته خمارش نماند

12. دید زیان کم شد سودای سود

13. دیدش ساقی که در آتش فتاد

14. جام گرفت و سوی او شد چو دود

15. بر غم او ریخت می دلگشا

16. صورت اقبال بدو رو نمود

17. بخت بقا یافت قبا گو برو

18. ذوق فنا دید چه جوید وجود

19. عالم ویرانه به جغدان حلال

20. باد دو صد شنبه از آن جهود

21. ما چو خرابیم و خراباتییم

22. خیز قدح پر کن و پیش آر زود

23. این قدح از لطف نیاید به چشم

24. جسم نداند می جان آزمود

25. زان سوی گوش آمد این طبل عید

26. در دلش آتش بزن افغان عود

27. بس کن و اندر تتق عشق رو

28. دلبر خوبست و هزاران حسود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از حجاب عشق نتوانیم بالا کرد سر
* در تماشاگاه لیلی بید مجنونیم ما
شعر کامل
صائب تبریزی
* یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
* ترک رضای خویش کند در رضای یار
شعر کامل
سعدی
* هرچند به عشرت گذرد فرصت پیری
* ایّام جوانی نتوان کرد فراموش
شعر کامل
نظیری نیشابوری