مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1015

1. ای شاهد سیمین ذقن درده شرابی همچو زر

2. تا سینه‌ها روشن شود افزون شود نور نظر

3. کوری هشیاران ده آن جام سلطانی بده

4. تا جسم گردد همچو جان تا شب شود همچون سحر

5. چون خواب را درهم زدی درده شراب ایزدی

6. زیرا نشاید در کرم بر خلق بستن هر دو در

7. ای خورده جام ذوالمنن تشنیع بیهوده مزن

8. زیرا که فاز من شکر زیرا که خاب من کفر

9. ای تو مقیم میکده هم مستی و هم می‌زده

10. تشنیع‌های بیهده چون می‌زنی ای بی‌گهر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غصه در آن دل بود کز هوس او تهیست
* غم همه آن جا رود کان بت عیار نیست
شعر کامل
مولوی
* من خراباتیم و عاشق و دیوانه و مست
* بیشتر زین چه حکایت بکند غمازم
شعر کامل
سعدی
* خیال روی تو بیخ امید بنشاندست
* بلای عشق تو بنیاد صبر برکند است
شعر کامل
سعدی