مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1203

1. برو برو که نفورم ز عشق عارآمیز

2. برو برو گل سرخی ولیک خارآمیز

3. مقام داشت به جنت صفی حق آدم

4. جدا فتاد ز جنت که بود مارآمیز

5. میان چرخ و زمین بس هوای پرنورست

6. ولیک تیره شود چون شود غبارآمیز

7. چو دوست با عدو تو نشست از او بگریز

8. که احتراق دهد آب گرم نارآمیز

9. برون کشم ز خمیر تو خویش را چون موی

10. که ذوق خمر تو را دیده‌ام خمارآمیز

11. ولیک موی کشان آردم بر تو غمت

12. که اژدهاست غمت با دم شرارآمیز

13. هزار بار گریزم چو تیر و بازآیم

14. بدان کمان و بدان غمزه شکارآمیز

15. به گردنامه سحرم به خانه بازآرد

16. خیال یار به اکراه اختیارآمیز

17. غم تو بر سفرم زیر زیر می‌خندد

18. که واقفست از این عشق زینهارآمیز

19. به پیش سلطنت توبه‌ام چو مسخره ایست

20. که عشق را نبود صبر اعتبارآمیز

21. سخن مگوی چو گویی ز صبر و توبه مگوی

22. حدیث توبه مجنون بود فشارآمیز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد
* در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
* صراحی می ناب و سفینه غزل است
شعر کامل
حافظ
* بکوبید دهل‌ها و دگر هیچ مگویید
* چه جای دل و عقلست که جان نیز رمیده‌ست
شعر کامل
مولوی