مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1214

1. بیا که دانه لطیفست رو ز دام مترس

2. قمارخانه درآ و ز ننگ وام مترس

3. بیا بیا که حریفان همه به گوش تواند

4. بیا بیا که حریفان تو را غلام مترس

5. بیا بیا به شرابی و ساقیی که مپرس

6. درآ درآ بر آن شاه خوش سلام مترس

7. شنیده‌ای که در این راه بیم جان و سر است

8. چو یار آب حیاتست از این پیام مترس

9. چو عشق عیسی وقتست و مرده می‌جوید

10. بمیر پیش جمالش چو من تمام مترس

11. اگر چه رطل گرانست او سبک روحست

12. ز دست دوست فروکش هزار جام مترس

13. غلام شیر شدی بی‌کباب کی مانی

14. چو پخته خوار نباشی ز هیچ خام مترس

15. حریف ماه شدی از عسس چه غم داری

16. صبوح روح چو دیدی ز صبح و شام مترس

17. خیال دوست بیاورد سوی من جامی

18. که گیر باده خاص و ز خاص و عام مترس

19. بگفتمش مه روزه‌ست و روز گفت خموش

20. که نشکند می جان روزه و صیام مترس

21. در این مقام خلیلست و بایزید حریف

22. بگیر جام مقیم و در این مقام مترس


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مگر فلک ز شفق دست در حنا دارد
* که عقده ای نگشاید ز رشته کارم
شعر کامل
صائب تبریزی
* آب حیوانش ز منقار بلاغت می‌چکد
* زاغ کلک من به نام ایزد چه عالی مشرب است
شعر کامل
حافظ
* ریزش این تنگ چشمان تشنگی می آورد
* وای بر کشتی که خواهد آب ازین غربال ها
شعر کامل
صائب تبریزی