مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 122

1. دیدم رخ خوب گلشنی را

2. آن چشم و چراغ روشنی را

3. آن قبله و سجده گاه جان را

4. آن عشرت و جای ایمنی را

5. دل گفت که جان سپارم آن جا

6. بگذارم هستی و منی را

7. جان هم به سماع اندرآمد

8. آغاز نهاد کف زنی را

9. عقل آمد و گفت من چه گویم

10. این بخت و سعادت سنی را

11. این بوی گلی که کرد چون سرو

12. هر پشت دوتای منحنی را

13. در عشق بدل شود همه چیز

14. ترکی سازند ارمنی را

15. ای جان تو به جان جان رسیدی

16. وی تن بگذاشتی تنی را

17. یاقوت زکات دوست ما راست

18. درویش خورد زر غنی را

19. آن مریم دردمند یابد

20. تازه رطب تر جنی را

21. تا دیده غیر برنیفتد

22. منمای به خلق محسنی را

23. ز ایمان اگرت مراد امنست

24. در عزلت جوی ایمنی را

25. عزلت گه چیست خانه دل

26. در دل خو گیر ساکنی را

27. در خانه دل همی‌رسانند

28. آن ساغر باقی هنی را

29. خامش کن و فن خامشی گیر

30. بگذار تو لاف پرفنی را

31. زیرا که دلست جای ایمان

32. در دل می‌دارمؤمنی را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مزن چون نار در خون جگر جوش
* بهی خواهی چو به پشمینه میپوش
شعر کامل
عبید زاکانی
* چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست
* که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
شعر کامل
سعدی
* ز بس که مهر تو با این و آن یقین دارم
* به دوستی تو با کائنات کین دارم
شعر کامل
محتشم کاشانی