مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1310

1. ای ناطق الهی و ای دیده حقایق

2. زین قلزم پرآتش ای چاره خلایق

3. تو بس قدیم پیری بس شاه بی‌نظیری

4. جان را تو دستگیری از آفت علایق

5. در راه جان سپاری جان‌ها تو را شکاری

6. آوخ کز این شکاران تا جان کیست لایق

7. مخلوق خود کی باشد کز عشق تو بلافد

8. ای عاشق جمالت نور جلال خالق

9. گویی چه چاره دارم کان عشق را شکارم

10. بیمار عشق زارم ای تو طبیب حاذق

11. لطف تو گفت پیش آ قهر تو گفت پس رو

12. ما را یکی خبر کن کز هر دو کیست صادق

13. ای آفتاب جان‌ها ای شمس حق تبریز

14. هر ذره از شعاعت جان لطیف ناطق


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
* که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
شعر کامل
حافظ
* تا طبیعت زعفران را رنگ اعدای تو دید
* مایهٔ شادی جدا کرد از مزاج زعفران
شعر کامل
سنایی
* باور مکن که صورت او عقل من ببرد
* عقل من آن ببرد که صورت نگار اوست
شعر کامل
سعدی