مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1315

1. روان شد اشک یاقوتی ز راه دیدگان اینک

2. ز عشق بی‌نشان آمد نشان بی‌نشان اینک

3. ببین در رنگ معشوقان نگر در رنگ مشتاقان

4. که آمد این دو رنگ خوش از آن بی‌رنگ جان اینک

5. فلک مر خاک را هر دم هزاران رنگ می‌بخشد

6. که نی رنگ زمین دارد نه رنگ آسمان اینک

7. چو اصل رنگ بی‌رنگست و اصل نقش بی‌نقشست

8. چو اصل حرف بی‌حرفست چو اصل نقد کان اینک

9. تویی عاشق تویی معشوق تویی جویان این هر دو

10. ولی تو توی بر تویی ز رشک این و آن اینک

11. تو مشک آب حیوانی ولی رشکت دهان بندد

12. دهان خاموش و جان نالان ز عشق بی‌امان اینک

13. سحرگه ناله مرغان رسولی از خموشانست

14. جهان خامش نالان نشانش در دهان اینک

15. ز ذوقش گر ببالیدی چرا از هجر نالیدی

16. تو منکر می‌شوی لیکن هزاران ترجمان اینک

17. اگر نه صید یاری تو بگو چون بی‌قراری تو

18. چو دیدی آسیا گردان بدان آب روان اینک

19. اشارت می‌کند جانم که خامش که مرنجانم

20. خموشم بنده فرمانم رها کردم بیان اینک


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فرو شوی ای معلّم لوح بیداد
* که یار این حرف پیش از مکتب آموخت
شعر کامل
جامی
* گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش
* می‌گویم و بعد از من گویند به دوران‌ها
شعر کامل
سعدی
* بهر شراب‌خوارهٔ بستان معرفت
* چشمت هزارباره ز بادام خوش‌تر است
شعر کامل
فروغی بسطامی