مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1385

1. بس جهد می کردم که من آیینه نیکی شوم

2. تو حکم می کردی که من خمخانه سیکی شوم

3. خمخانه خاصان شدم دریای غواصان شدم

4. خورشید بی‌نقصان شدم تا طب تشکیکی شوم

5. نقش ملایک ساختی بر آب و گل افراختی

6. دورم بدان انداختی کاکسیر نزدیکی شوم

7. هاروتیی افروختی پس جادویش آموختی

8. ز آنم چنین می سوختی تا شمع تاریکی شوم

9. ترکی همه ترکی کند تاجیک تاجیکی کند

10. من ساعتی ترکی شوم یک لحظه تاجیکی شوم

11. گه تاج سلطانان شوم گه مکر شیطانان شوم

12. گه عقل چالاکی شوم گه طفل چالیکی شوم

13. خون روی را ریختم با یوسفی آمیختم

14. در روی او سرخی شوم در موش باریکی شوم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عدالت کن که در عدل آنچه یک ساعت به دست آید
* میسر نیست در هفتاد سال اهل عبادت را
شعر کامل
صائب تبریزی
* نفسی بیا و بنشین سخنی بگوی و بشنو
* که قیامتست چندان سخن از دهان خندان
شعر کامل
سعدی
* منه دل بر وفای چرخ کجرو هوش اگر داری
* که دستش هر زمان چون تاک بر دوش دگر باشد
شعر کامل
صائب تبریزی