مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1406

1. هر شب و هر سحر تو را من به دعا بخواستم

2. تا به چه شیوه‌ها تو را من ز خدا بخواستم

3. تا شوی از سجود من مونس این وجود من

4. خود بشد این وجود من چون که تو را بخواستم

5. در پی آفتاب تو سایه بدم ضیاطلب

6. پاک چو سایه خوردیم چون که ضیا بخواستم

7. آهنیم ز عشق تو خواسته نور آینه

8. آتش و زخم می خورم چونک صفا بخواستم

9. سوی تو چون شتافتم جای قدم نیافتم

10. پاک ز جا ببردیم چون ز تو جا بخواستم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو فندق دهان از سخن بسته بود
* نه چون ما لب از خنده چون پسته بود
شعر کامل
سعدی
* گرت ز دست برآید، چو نخل باش کریم
* ورت ز دست نیاید، چو سرو باش آزاد
شعر کامل
سعدی
* فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب
* چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
شعر کامل
حافظ