مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1488

1. ای خواجه بفرما به کی مانم به کی مانم

2. من مرد غریبم نه از این شهر جهانم

3. گر دم نزنم تا حسد خلق نجنبد

4. دانم که نگویم نتوانم که ندانم

5. آن کل کلهی یافت و کل خویش نهان کرد

6. با بنده به خشم است که دانای نهانم

7. گر صلح کند داروی کلیش بسازیم

8. از ننگ کلی و کلهش بازرهانم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طریق خدمت و آیین بندگی کردن
* خدای را که رها کن به ما و سلطان باش
شعر کامل
حافظ
* ثمر در پای خود افشاندن از هر نخل می آید
* خوشانخلی که فیض خود به جای دور می بارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد
* مگر از مردمک دیده مدادی طلبیم
شعر کامل
حافظ