مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1525

1. ز قند یار تا شاخی نخایم

2. نماز شام روزه کی گشایم

3. نمی‌دانم کجا می روید آن قند

4. کز او خوردم نمی‌دانم کجایم

5. عجایب آنک نقلش عقل من برد

6. چو عقل نیست چونش می ستایم

7. کی دارد روزه همچون روزه من

8. کز او هر لحظه عیدی می ربایم

9. ز صبح روی او دارم صبوحی

10. نماز شام را هرگز نپایم

11. چو گل در باغ حسنش خوش بخندم

12. چو صبح از آفتابش خوش برآیم

13. زبانم از شراب او شکسته‌ست

14. ز دستانش شکسته دست و پایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای آشنا که گریه کنان پند می دهی
* آب از برون مریز که آتش به جان گرفت
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* بیابان قناعت وسعتی دارد که هر موری
* نمی داند کم از ملک سلیمان چشم تنگش را
شعر کامل
صائب تبریزی
* همت بلنددار که با همت بلند
* هر جا روی به توسن گردون سواره ای
شعر کامل
صائب تبریزی