مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1543

1. کجایی ساقیا درده مدامم

2. که من از جان غلامت را غلامم

3. می اندرده تهی دستم چه داری

4. که از خون جگر پر گشت جامم

5. ز ننگ من نگوید نام من کس

6. چو من مردی چه جای ننگ و نامم

7. چو بر جانم زدی شمشیر عشقت

8. تمامم کن که زنده ناتمامم

9. گهم زاهد همی‌خوانند و گه رند

10. من مسکین ندانم تا کدامم

11. ز من چون شمع تا یک ذره باقی است

12. نخواهد بود جز آتش مقامم

13. مرا جز سوختن راه دگر نیست

14. بیا تا خوش بسوزم زانک خامم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما کشتهٔ نفسیم و بس آوخ که برآید
* از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم
شعر کامل
سعدی
* آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
* آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
شعر کامل
حافظ
* به آب چشم بگویش که از زمان فراق
* شدست روز سیاه و شدست مو کافور
شعر کامل
مولوی