مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1703

1. من آن شب سیاهم کز ماه خشم کردم

2. من آن گدای عورم کز شاه خشم کردم

3. از لطفم آن یگانه می خواند سوی خانه

4. کردم یکی بهانه وز راه خشم کردم

5. گر سر کشد نگارم ور غم برد قرارم

6. هم آه برنیارم از آه خشم کردم

7. گاهم فریفت با زر گاهم به جاه و لشکر

8. از زر چو زر بجستم وز جاه خشم کردم

9. ز آهن ربای اعظم من آهنم گریزان

10. وز کهربای عالم من کاه خشم کردم

11. ما ذره‌ایم سرکش از چار و پنج و از شش

12. خود پنج و شش کی باشد ز الله خشم کردم

13. این را تو برنتابی زیرا برون آبی

14. گر شبه آفتابی ز اشباه خشم کردم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چنینست رسم سرای کهن
* سرش هیچ پیدا نبینی ز بن
شعر کامل
فردوسی
* آیینه سکندر جام می است بنگر
* تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
شعر کامل
حافظ
* نصیب چرب زبانان شود حلاوت عمر
* همیشه صحبت بادام با شکر باشد
شعر کامل
صائب تبریزی