مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1760

1. به خدایی که در ازل بوده‌ست

2. حی و دانا و قادر و قیوم

3. نور او شمع‌های عشق فروخت

4. تا بشد صد هزار سر معلوم

5. از یکی حکم او جهان پر شد

6. عاشق و عشق و حاکم و محکوم

7. در طلسمات شمس تبریزی

8. گشت گنج عجایبش مکتوم

9. که از آن دم که تو سفر کردی

10. از حلاوت جدا شدیم چو موم

11. همه شب همچو شمع می سوزیم

12. ز آتشش جفت وز انگبین محروم

13. در فراق جمال او ما را

14. جسم ویران و جان در او چون بوم

15. آن عنان را بدین طرف برتاب

16. زفت کن پیل عیش را خرطوم

17. بی‌حضورت سماع نیست حلال

18. همچو شیطان طرب شده مرحوم

19. یک غزل بی‌تو هیچ گفته نشد

20. تا رسید آن مشرفه مفهوم

21. بس به ذوق سماع نامه تو

22. غزلی پنج شش بشد منظوم

23. شام ما از تو صبح روشن باد

24. ای به تو فخر شام و ارمن و روم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خطی که بر سمن آن گلعذار بنویسد
* بنفشه نسخه آن بر بهار بنویسد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* غم مرا دگران بیش می خورند از من
* همیشه روزی من رزق دیگران باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا غوطه در عرق نزند جبهه کریم
* گرد خجالت از رخ سایل نمی رود
شعر کامل
صائب تبریزی