مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1770

1. آمد سرمست سحر دلبرم

2. بیخود و بنشست به مجلس برم

3. گرم شد و عربده آغاز کرد

4. گفت که تو نقشی و من آزرم

5. تو به دو پر می پری و من به صد

6. تو ز دو کس من ز دو صد خوشترم

7. گر چه فروتر بنشستم ز لطف

8. من ز حریفان به دو سر برترم

9. یک قدحم بیست چو جام شماست

10. تا همه دانند که من دیگرم

11. ساغر من تا لب و باقی به نیم

12. جان و دلم زفت و به تن لاغرم

13. صورت من ناید در چشم سر

14. زان که از این سر نیم و زان سرم

15. من پنهان در دل و دل هم نهان

16. زانک در این هر دو صدف گوهرم

17. گر قدحی بیشتر از من خوری

18. من دو سبو بیشتر از تو خورم

19. گر به دو صد کوه چو بز بردوی

20. من که و بز را دو شکم بردرم

21. چون بدوم مه نبود همتکم

22. چون بجهم چرخ بود چنبرم

23. چون ببرم دست به سوی سلاح

24. دشنه خورشید بود خنجرم

25. خشک نماید بر تو این غزل

26. چون نشدی تر ز نم کوثرم

27. کور نه‌ام لیک مرا کیمیاست

28. این درم قلب از آن می خرم

29. جزو و کلم یار مرا درخور است

30. نی خوردم غم و نه من غم خورم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کسری و ترنج زر، پرویز و به زرین
* بر باد شده یکسر، با خاک شده یکسان
شعر کامل
خاقانی
* هر آدمی که کشتهٔ شمشیر عشق شد
* گو غم مخور که ملک ابد خونبهای اوست
شعر کامل
سعدی
* گر کسی گفت که چون قد تو شمشادی نیست
* اگر آن قامت و بالاست بگو راست که نیست
شعر کامل
خواجوی کرمانی