مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1809

1. بر گرد گل می گشت دی نقش خیال یار من

2. گفتم درآ پرنور کن از شمع رخ اسرار من

3. ای از بهار روی تو سرسبز گشته عمر من

4. جان من و جان همه حیران شده در کار من

5. ای خسرو و سلطان من سلطان سلطانان من

6. ای آتشی انداخته در جان زیرکسار من

7. ای در فلک جان ملک در بحر تسبیح سمک

8. در هر جمال از تو نمک ای دیده و دیدار من

9. سردفتر هر سروری برهان هر پیغامبری

10. هم حاکمی هم داوری هم چاره ناچار من

11. خاکم شده گنجور زر از تابش خورشید تو

12. وز فر تو پرها دمد از فکرت طیار من

13. ای در کنار لطف تو من همچو چنگی بانوا

14. آهسته‌تر زن زخمه‌ها تا نگسلانی تار من

15. تا نوبهار رحمتت درتافت اندر باغ جان

16. یا خار در گل یاوه شد یا جمله گل شد خار من

17. از دولت دیدار تو وز نعمت بسیار تو

18. صد خوان زرین می نهد هر شب دل خون خوار من

19. هر شب خیال دلبرم دست آورد خارد سرم

20. تا برد آخر عاقبت دستار من دستار من

21. آن کم برآورد از عدم هر لحظه در گفت آردم

22. تا همچو در کرد از کرم گفتار من گفتار من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کسی که دست به زلف دراز او دارد
* چرا به دامن این عمر مختصر چسبد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* شب فراق که داند که تا سحر چند است
* مگر کسی که به زندان عشق دربند است
شعر کامل
سعدی
* خواهی که دلت نشکند از سنگ مکافات
* مشکن دل کس را که در این خانه کسی هست
شعر کامل
فروغی بسطامی