مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1941

1. مهره‌ای از جان ربودم بی‌دهان و بی‌دهان

2. گر رقیب او بداند گو بدان و گو بدان

3. سر او را نقش کردم نقش کردم نقش کرد

4. هر که خواهد گو بخوان و گو بخوان و گو بخوان

5. پیش منکر می شدم من نیستم من نیستم

6. هستم اکنون در میان و در میان و در میان

7. گر تو گویی کو درستی کو درستی کو گواه

8. در شکست من بیان و صد بیان و صد بیان

9. اشک چشمم بس گواه و بس گواه و بس گواه

10. رنگ رویم بس نشان و بس نشان و بس نشان

11. نک نشان لاله رویی لاله رویی لاله‌ای

12. بر رخ من زعفران و زعفران و زعفران

13. جز صلاح الدین نداند این سخن را این سخن

14. من غلام زیرکان و زیرکان و زیرکان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
* گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
شعر کامل
حافظ
* گرچه میدانم قسم خوردن به جانت خوب نیست
* هم به جان تو که یادم نیست سوگندی دگر
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* هم عنانم با صبا سرگشته‌ام سرگشته‌ام
* همزبانم با پری دیوانه‌ام دیوانه‌ام
شعر کامل
رهی معیری