مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1944

1. چون ببینی آفتاب از روی دلبر یاد کن

2. چون ببینی ابر را از اشک چاکر یاد کن

3. چون ببینی ماه نو را همچو من بگداخته

4. از برای جان خود زین جان لاغر یاد کن

5. درنگر در آسمان وین چرخ سرگردان ببین

6. حال سرگردان این بی‌پا و بی‌سر یاد کن

7. چون جهان تاریک بینی از سپاه زنگ شب

8. از اسیران شب هجران کافر یاد کن

9. چون ببینی نسر طایر بر فلک بر آتشین

10. ز آتش مرغ دل سوزیده شهپر یاد کن

11. چون ببینی بر فلک مریخ خون آشام را

12. چشم مریخی خون آشام پرشر یاد کن

13. لب ببند و خشک آر و هر چه بینی خشک و تر

14. در لب و چشمم نگر زان خشک و زین‌تر یاد کن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل تهی ناشده از خویش به جایی نرسد
* تا بود پر ز شکر نی به نوایی نرسد
شعر کامل
صائب تبریزی
* صد حرف غم نوشتم در دل چو نامه و انرا
* خواهم فگند سویش همراهِ تیر آهی
شعر کامل
جامی
* نشود دیده من باز چو بادام به سنگ
* بس که از دیدن اوضاع جهان سیرم من
شعر کامل
صائب تبریزی