مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2033

1. جانا نخست ما را مرد مدام گردان

2. وآنگه مدام درده ما را مدام گردان

3. از ما و خدمت ما چیزی نیاید ای جان

4. هم تو بنا نهادی هم تو تمام گردان

5. دارالسلام ما را دارالملام کردی

6. دارالملام ما را دارالسلام گردان

7. این راه بی‌نهایت گر دور و گر دراز است

8. از فضل بی‌نهایت بر ما دو گام گردان

9. ما را اسیر کردی اماره را امیری

10. ما را امیر گردان او را غلام گردان

11. انعام عام خود را کردی نصیب خاصان

12. انعام خاص خود را امروز عام گردان

13. هر ذره را ز فضلت خورشیدییی دگر ده

14. خورشید فضل خود را بر جمله رام گردان

15. در کام ما دعا را چون شهد و شیر خوش کن

16. و آن را که گوید آمین هم دوستکام گردان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از گلوی خود بریدن وقت حاجت همت است
* ورنه هر کس گاه سیری پیش سگ نان افکند
شعر کامل
صائب تبریزی
* به مویی بسته صبرم نغمۀ تار است پنداری
* دلم از هیچ می رنجد دل یارست پنداری
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* روی از خدا به هر چه کنی شرک خالصست
* توحید محض کز همه رو در خدا کنیم
شعر کامل
سعدی