مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2103

1. گر چه اندر فغان و نالیدن

2. اندکی هست خویشتن دیدن

3. آن نباشد مرا چو در عشقت

4. خوگرم من به خویش دزدیدن

5. به خدا و به پاکی ذاتش

6. پاکم از خویشتن پسندیدن

7. دیده کی از رخ تو برگردد

8. به که آید به وقت گردیدن

9. در چنین دولت و چنین میدان

10. ننگ باشد ز مرگ لنگیدن

11. عاشقان تو را مسلم شد

12. بر همه مرگ‌ها بخندیدن

13. فرع‌های درخت لرزانند

14. اصل را نیست خوف لرزیدن

15. باغبانان عشق را باشد

16. از دل خویش میوه برچیدن

17. جان عاشق نواله‌ها می‌پیچ

18. در مکافات رنج پیچیدن

19. زهد و دانش بورز ای خواجه

20. نتوان عشق را بورزیدن

21. پیش از این گفت شمس تبریزی

22. لیک کو گوش بهر بشنیدن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* این یک نفس که دیده ما میهمان توست
* آیینه پیش رو نگذاری چه می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* زان می که داد حسن و لطافت به ارغوان
* بیرون فکند لطف مزاج از رخش به خوی
شعر کامل
حافظ
* سنگ اگر در مرگ عاشق خون نمی گرید، چرا
* بیستون از لاله نخل ماتم فرهاد بست؟
شعر کامل
صائب تبریزی