مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2187

1. گران جانی مکن ای یار برگو

2. از آن زلف و از آن رخسار برگو

3. ز باغ جان دو سه گلدسته بربند

4. حکایت‌های آن گلزار برگو

5. ز حسنش گفتنی بسیار داری

6. ملولی گوشه نه بسیار برگو

7. ز یاد دوست شیرینتر چه کار است

8. هلا منشین چنین بی‌کار برگو

9. چه گفتی دی که جوشیده‌ست خونم

10. بیا امروز دیگربار برگو

11. ز یاد عالم غدار بگذر

12. ز لطف عالم الاسرار برگو

13. ز لاف فتنه تاتار کم کن

14. ز ناف آهوی تاتار برگو

15. ز عشق حسن شمس الدین تبریز

16. میان عاشقان آثار برگو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جان عشاق سپند رخ خود می‌دانست
* و آتش چهره بدین کار برافروخته بود
شعر کامل
حافظ
* که با شکستن پیمان و برگرفتن دل
* هنوز دیده به دیدارت آرزومند است
شعر کامل
سعدی
* طبیب اهل دل آن چشم مردم آزار است
* ولی دریغ که آن هم همیشه بیمار است
شعر کامل
فروغی بسطامی