مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2202

1. ای جهان برهم زده سودای تو سودای تو

2. چاشنی عمرم از حلوای تو حلوای تو

3. دامن گردون پر از در است و مروارید و لعل

4. می‌دوانند جانب دریای تو دریای تو

5. جان‌های عاشقان چون سیل‌ها غلطان شده

6. تا بریزد جمله را در پای تو در پای تو

7. جان‌های عاشقان چون سیل‌ها غلطان شده

8. می‌دوانند جانب دریای تو دریای تو

9. ای خمار عاشقان از باده‌های دوش تو

10. وی خراب امروزم از فردای تو فردای تو

11. من نظر کردم به جان ساده بی‌رنگ خویش

12. زرد دیدم نقشش از صفرای تو صفرای تو

13. چون نظر کردم نکو من در صفای گوهرت

14. ماه رخ بنمود از سیمای تو سیمای تو

15. ماه خواندم من تو را بس جرم دارم زین سخن

16. مه کی باشد کو بود همتای تو همتای تو

17. این چنین گوید خداوند شمس تبریزی بنام

18. ای همه شهر دلم غوغای تو غوغای تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما نقد عافیت به می ناب داده ایم
* خار و خس وجود به سیلاب داده ایم
شعر کامل
رهی معیری
* یافت در بی بصری گمشده خود یعقوب
* بصر از هر که گرفتند بصیرت دادند
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز کوه بیستون فرهاد ازان بیرون نمی آید
* که می گردد دو بالا، ناله در کهسار عاشق را
شعر کامل
صائب تبریزی