مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 250

1. هین که منم بر در در برگشا

2. بستن در نیست نشان رضا

3. در دل هر ذره تو را درگهیست

4. تا نگشایی بود آن در خفا

5. فالق اصباحی و رب الفلق

6. باز کنی صد در و گویی درآ

7. نی که منم بر در بلک توی

8. راه بده در بگشا خویش را

9. آمد کبریت بر آتشی

10. گفت برون آ بر من دلبرا

11. صورت من صورت تو نیست لیک

12. جمله توام صورت من چون غطا

13. صورت و معنی تو شوم چون رسی

14. محو شود صورت من در لقا

15. آتش گفتش که برون آمدم

16. از خود خود روی بپوشم چرا

17. هین بستان از من تبلیغ کن

18. بر همه اصحاب و همه اقربا

19. کوه اگر هست چو کاهش بکش

20. داده امت من صفت کهربا

21. کاه ربای من که می‌کشد

22. نه از عدم آوردم کوه حرا

23. در دل تو جمله منم سر به سر

24. سوی دل خویش بیا مرحبا

25. دلبرم و دل برم ایرا که هست

26. جوهر دل زاده ز دریای ما

27. نقل کنم ور نکنم سایه را

28. سایه من کی بود از من جدا

29. لیک ز جایش ببرم تا شود

30. وصلت او ظاهر وقت جلا

31. تا که بداند که او فرع ماست

32. تا که جدا گردد او از عدا

33. رو بر ساقی و شنو باقیش

34. تات بگوید به زبان بقا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بهای باده چون لعل چیست جوهر عقل
* بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد
شعر کامل
حافظ
* عاشقی پیداست از زاری دل
* نیست بیماری چو بیماری دل
شعر کامل
مولوی
* مرغ پرنده اگر در قفسی پیر شود
* همچنان طبع فرامش نکند پروازش
شعر کامل
سعدی