مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2537

1. مگر دانید با دلبر به حق صحبت و یاری

2. هر آنچ دوش می‌گفتم ز بی‌خویشی و بیماری

3. وگر ناگه قضاء الله از این‌ها بشنود آن مه

4. خود او داند که سودایی چه گوید در شب تاری

5. چو نبود عقل در خانه پریشان باشد افسانه

6. گهی زیر و گهی بالا گهی جنگ و گهی زاری

7. اگر شور مرا یزدان کند توزیع بر عالم

8. نبینی هیچ یک عاقل شوند از عقل‌ها عاری

9. مگر ای عقل تو بر من همه وسواس می‌ریزی

10. مگر ای ابر تو بر من شراب شور می‌باری

11. مسلمانان مسلمانان شما دل‌ها نگهدارید

12. مگردا کس به گرد من نه نظاره نه دلداری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دولت جان پرورست صحبت آمیزگار
* خلوت بی مدعی سفره بی انتظار
شعر کامل
سعدی
* پاکان ستم ز دور فلک بیشتر کشند
* گندم چو پاک گشت خورد زخم آسیا
شعر کامل
صائب تبریزی
* نصیحتگوی ما عقلی ندارد
* بر او گو در صلاح خویشتن کوش
شعر کامل
سعدی