مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2711

1. بیا ای یار کامروز آن مایی

2. چو گل باید که با ما خوش برآیی

3. خدایا چشم بد را دور گردان

4. خداوندا نگه دار از جدایی

5. اگر چشم بد من راه من زد

6. به یک جامی ز خویشم ده رهایی

7. نهادم دست بر دل تا نپرد

8. تو دل از سنگ خارا درربایی

9. نه من مانم نه دل ماند نه عالم

10. اگر فردا بدین صورت درآیی

11. بیا ای جان ما را زندگانی

12. بیا ای چشم ما را روشنایی

13. به هر جایی ز سودای تو دودی است

14. کجایی تو کجایی تو کجایی

15. یکی شاخی ز نور پاک یزدان

16. که جان جان جمله میوه‌هایی

17. به لطف از آب حیوان درگذشتی

18. کند لطفش ز لطف تو گدایی

19. اگر کفر است اگر اسلام بشنو

20. تو یا نور خدایی یا خدایی

21. خمش کن چشم در خورشید درنه

22. که مستغنی است خورشید از گدایی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است
* به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را
شعر کامل
حافظ
* تا صبا شانه بر آن سنبل خم در خم زد
* آشیان دل یک سلسله را بر هم زد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* هر گل که سر از پیرهن غنچه برآرد
* برغفلت ما خنده زنان است درین باغ
شعر کامل
صائب تبریزی