مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 302

1. در هوایت بی‌قرارم روز و شب

2. سر ز پایت برندارم روز و شب

3. روز و شب را همچو خود مجنون کنم

4. روز و شب را کی گذارم روز و شب

5. جان و دل از عاشقان می‌خواستند

6. جان و دل را می‌سپارم روز و شب

7. تا نیابم آن چه در مغز منست

8. یک زمانی سر نخارم روز و شب

9. تا که عشقت مطربی آغاز کرد

10. گاه چنگم گاه تارم روز و شب

11. می‌زنی تو زخمه و بر می‌رود

12. تا به گردون زیر و زارم روز و شب

13. ساقیی کردی بشر را چل صبوح

14. زان خمیر اندر خمارم روز و شب

15. ای مهار عاشقان در دست تو

16. در میان این قطارم روز و شب

17. می‌کشم مستانه بارت بی‌خبر

18. همچو اشتر زیر بارم روز و شب

19. تا بنگشایی به قندت روزه‌ام

20. تا قیامت روزه دارم روز و شب

21. چون ز خوان فضل روزه بشکنم

22. عید باشد روزگارم روز و شب

23. جان روز و جان شب ای جان تو

24. انتظارم انتظارم روز و شب

25. تا به سالی نیستم موقوف عید

26. با مه تو عیدوارم روز و شب

27. زان شبی که وعده کردی روز بعد

28. روز و شب را می‌شمارم روز و شب

29. بس که کشت مهر جانم تشنه است

30. ز ابر دیده اشکبارم روز و شب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با کهنسالان مکن ای نوجوان کاوش که هست
* آتشی پوشیده در مغز چنار سالدار
شعر کامل
صائب تبریزی
* محتسب نمی‌داند این قدر که صوفی را
* جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی
شعر کامل
حافظ
* زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر
* بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست
شعر کامل
حافظ