مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3046

1. چو صبحدم خندیدی در بلا بندیدی

2. چو صیقلی غم‌ها را ز آینه رندیدی

3. چه جامه‌ها دردادی چه خرقه‌ها دزدیدی

4. چه گوش‌ها بگرفتی به عیش دان بکشیدی

5. چه شعله‌ها برکردی چه دیک‌ها بپزیدی

6. چه جس‌ها بگرفتی چه راه‌ها پرسیدی

7. ز عقل کل بگذشتی برون دل بدمیدی

8. گشاد گلشن و باغی چو سرو تر نازیدی

9. اگر چه خود سرمستی دهان چرا بربستی

10. قلم چرا بشکستی ورق چرا بدریدی

11. چه شاخه‌ها افشاندی چه میوه‌ها برچیدی

12. ترش چرا بنشستی چه طالب تهدیدی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بس که در جان فگار و چشم بیدارم تویی
* هر که پیدا می شود از دور پندارم تویی
شعر کامل
جامی
* من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
* عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
شعر کامل
سعدی
* چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد
* چو هست حافظ مسکین غلام و چاکر دوست
شعر کامل
حافظ