مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3104

1. طواف کعبه دل کن اگر دلی داری

2. دلست کعبه معنی تو گل چه پنداری

3. طواف کعبه صورت حقت بدان فرمود

4. که تا به واسطه آن دلی به دست آری

5. هزار بار پیاده طواف کعبه کنی

6. قبول حق نشود گر دلی بیازاری

7. بده تو ملکت و مال و دلی به دست آور

8. که دل ضیا دهدت در لحد شب تاری

9. هزار بدره زرگر بری به حضرت حق

10. حقت بگوید دل آر اگر به ما آری

11. که سیم و زر بر ما لاشیست بی‌مقدار

12. دلست مطلب ما گر مرا طلبکاری

13. ز عرش و کرسی و لوح قلم فزون باشد

14. دل خراب که آن را کهی بنشماری

15. مدار خوار دلی را اگر چه خوار بود

16. که بس عزیر عزیزست دل در آن خواری

17. دل خراب چو منظرگه اله بود

18. زهی سعادت جانی که کرد معماری

19. عمارت دل بیچاره دو صدپاره

20. ز حج و عمره به آید به حضرت باری

21. کنوز گنج الهی دل خراب بود

22. که در خرابه بود دفن گنج بسیاری

23. کمر به خدمت دل‌ها ببند چاکروار

24. که برگشاید در تو طریق اسراری

25. گرت سعادت و اقبال گشت مطلوبت

26. شوی تو طالب دل‌ها و کبر بگذاری

27. چو همعنان تو گردد عنایت دل‌ها

28. شود ینابع حکمت ز قلب تو جاری

29. روان شود ز لسانت چو سیل آب حیات

30. دمت بود چو مسیحا دوای بیماری

31. برای یک دل موجود گشت هر دو جهان

32. شنو تو نکته لولاک از لب قاری

33. وگر نه کون و مکان را وجود کی بودی

34. ز مهر و ماه و ز ارض و سمای زنگاری

35. خموش وصف دل اندر بیان نمی‌گنجد

36. اگر به هر سر مویی دو صد زبان داری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غرض از کون تو بودی که ز پروردن نخل
* گرچه از خار گذر نیست غرض هم رطبست
شعر کامل
انوری
* چو لاله سینهٔ من چاک شد، بیا و ببین
* که از تو بر دل پرخون چه داغ‌ها دارم؟
شعر کامل
هلالی جغتایی
* چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند
* پای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید
شعر کامل
سعدی