مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3124

1. چو عشقش برآرد سر از بی‌قراری

2. تو را کی گذارد که سر را بخاری

3. کجا کار ماند تو را در دو عالم

4. چو از عشق خوردی یکی جام کاری

5. من از زخم عشقش چو چنگی شدستم

6. تهی نیست در من بجز بانگ و زاری

7. ز چنگی تو ای چنگ تا چند نالی

8. نه کت می‌نوازد نه اندر کناری

9. تو خواهی که پوشی بدین ناله خود را

10. تو حیلت رها کن تو داری تو داری

11. گر آن گل نچیدی چه بویست این بو

12. گر آن می نخوردی چرا در خماری

13. گلستان جان‌ها به روی تو خندد

14. که مر باغ جان را دو صد نوبهاری

15. خیالت چو جامست و عشق تو چون می

16. زهی می‌زهی می‌زهی خوشگواری

17. تو ای شمس تبریز در شرح نایی

18. بجز آن که یا رب چه یاری چه یاری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* وفا خار ره است، ارنه برای آشیان ما
* به هر گلشن که باشد، مشت خاری می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند
* دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش
شعر کامل
حافظ
* اگر عناب دفع خون کند از روی خاصیت
* کنارم از چه رو گردد ز خون دیده عنابی
شعر کامل
خواجوی کرمانی