مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 372

1. من سر نخورم که سر گران‌ست

2. پاچه نخورم که استخوان‌ست

3. بریان نخورم که هم زیان‌ست

4. من نور خورم که قوت جان‌ست

5. من سر نخوهم که باکلاهند

6. من زر نخوهم که بازخواهند

7. من خر نخوهم که بند کاهند

8. من کبک خورم که صید شاهند

9. بالا نپرم نه لک لکم من

10. کس را نگزم که نی سگم من

11. لنگی نکنم نه بدتکم من

12. که عاشق روی ایبکم من

13. ترشی نکنم نه سرکه‌ام من

14. پرنم نشوم نه برکه‌ام من

15. سرکش نشوم نه عکه‌ام من

16. قانع بزیم که مکه‌ام من

17. دستار مرا گرو نهادی

18. یک کوزه مثلثم ندادی

19. انصاف بده عوان نژادی

20. ما را کم نیست هیچ شادی

21. سالار دهی و خواجه ده

22. آن باده که گفته‌ای به من ده

23. ور دفع دهی تو و برون جه

24. در کس زنان خویشتن نه

25. من عشق خورم که خوشگوارست

26. ذوق دهنست و نشو جان‌ست

27. خوردم ز ثرید و پاچه یک چند

28. از پاچه سر مرا زیانست

29. زین پس سر پاچه نیست ما را

30. ما را و کسی که اهل خوانست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اشک بدخواهت از حسد چو بقم
* روی بدگویت از عنا چو زریر
شعر کامل
انوری
* گفت نیلوفر چو کلک از آب سر بیرون کشد
* کیست او تا پیش کلک اندر سرش افتد سری
شعر کامل
انوری
* مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
* که این عجوز عروس هزاردامادست
شعر کامل
حافظ