مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 399

1. آخر ای دلبر نه وقت عشرت انگیزی شدست

2. آخر ای کان شکر وقت شکرریزی شدست

3. تو چو آب زندگانی ما چو دانه زیر خاک

4. وقت آن کز لطف خود با ما درآمیزی شدست

5. گر بپوسم همچو دانه عاقبت نخلی شوم

6. زانک جمله چیزها چیزی ز بی‌چیزی شدست

7. زین سپس با من مکن تیزی تو ای شمشیر حق

8. زانک از لطف تو ز آتش تندی و تیزی شدست

9. جان کشیدم پیش عشقش گفت کو چیزی دگر

10. گفتم آخر جان جان زین سان ز بی‌چیزی شدست

11. چون حجاب چشم دل شد چشم صورت لاجرم

12. شمس تبریزی حجاب شمس تبریزی شدست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مده ای حکیم پندم که به کار درنبندم
* که ز خویشتن گزیرست و ز دوست ناگزیرم
شعر کامل
سعدی
* ای شب آشفته برو وی غم ناگفته برو
* ای خرد خفته برو دولت بیدار بیا
شعر کامل
مولوی
* کله ترگ و شمشیر جام منست
* به بازو خم خام دام منست
شعر کامل
فردوسی