مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 40

1. طوق جنون سلسله شد باز مکن سلسله را

2. لابه گری می‌کنمت راه تو زن قافله را

3. مست و خوش و شاد توام حامله داد توام

4. حامله گر بار نهد جرم منه حامله را

5. هیچ فلک دفع کند از سر خود دور سفر

6. هیچ زمین دفع کند از تن خود زلزله را

7. می‌کشد آن شه رقمی دل به کفش چون قلمی

8. تازه کن اسلام دمی‌خواجه رها کن گله را

9. آنچ کند شاه جفا آبله دان بر کف شه

10. آنک بیابد کف شه بوسه دهد آبله را

11. همچو کتابیست جهان جامع احکام نهان

12. جان تو سردفتر آن فهم کن این مسئله را

13. شاد همی‌باش و ترش آب بگردان و خمش

14. باز کن از گردن خر مشغله زنگله را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سعدی ملامت نشنود ور جان در این سر می‌رود
* صوفی گران جانی ببر ساقی بیاور جام را
شعر کامل
سعدی
* محمل لیلی ازین بادیه چون برق گذشت
* همچنان گردن آهو به تماشاست بلند
شعر کامل
صائب تبریزی
* بوی پیراهن غباری از دل ما بر نداشت
* جذبه ای خواهم که یوسف را به کنعان آورد
شعر کامل
صائب تبریزی