مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 414

1. روز و شب خدمت تو بی‌سر و بی‌پا چه خوشست

2. در شکرخانه تو مرغ شکرخا چه خوشست

3. بر سر غنچه بسته که نهان می‌خندد

4. سایه سرو خوش نادره بالا چه خوشست

5. زاغ اگر عاشق سرگین خر آمد گو باش

6. بلبلان را به چمن با گل رعنا چه خوشست

7. بانک سرنای چه گر مونس غمگینان‌ست

8. از دم روح نفخنا دل سرنا چه خوشست

9. گر چه شب بازرهد خلق ز اندیشه به خواب

10. در رخ شمس ضحی دیده بینا چه خوشست

11. بت پرستانه تو را پای فرورفت به گل

12. تو چه دانی که بر این گنبد مینا چه خوشست

13. چون تجلی بود از رحمت حق موسی را

14. زان شکرریز لقا سینه سینا چه خوشست

15. که صدا دارد و در کان زر صامت هم هست

16. گه خمش بودن و گه گفت مواسا چه خوشست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر دلجویی طفلان نمی شد سنگ راه من
* به مجنون یاد می دادم ز خود بیرون دویدن را
شعر کامل
صائب تبریزی
* چون سنبل تو سلسله بر ارغوان نهاد
* آشوب در نهاد من ناتوان نهاد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
* از ازل تا به ابد فرصت درویشان است
شعر کامل
حافظ