مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 422

1. ای که رویت چو گل و زلف تو چون شمشادست

2. جانم آن لحظه که غمگین تو باشم شادست

3. نقدهایی که نه نقد غم توست آن خاکست

4. غیر پیمودن باد هوس تو بادست

5. کار او دارد کموخته کار توست

6. زانک کار تو یقین کارگه ایجادست

7. آسمان را و زمین را خبرست و معلوم

8. کآسمان همچو زمین امر تو را منقادست

9. روی بنمای و خمار دو جهان را بشکن

10. نه که امروز خماران تو را میعادست

11. آفتاب ار چه در این دور فریدست و وحید

12. شرقیانند که او در صفشان آحادست

13. خسروان خاک کفش را به خدا تاج کنند

14. هر که شیرین تو را دلشده چون فرهادست

15. می‌نهد بر لب خود دست دل من که خموش

16. این چه وقت سخن‌ست و چه گه فریادست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نمی دانند اهل غفلت انجام شراب آخر
* به آتش می رود این غافلان از راه آب آخر
شعر کامل
صائب تبریزی
* ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
* شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
شعر کامل
حافظ
* من از درمان و درد و وصل و هجران
* پسندم آنچه را جانان پسندد
شعر کامل
باباطاهر