مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 474

1. ز عشق روی تو روشن دل بنین و بنات

2. بیا که از تو شود سیئاتهم حسنات

3. خیال تو چو درآید به سینه عاشق

4. درون خانه تن پر شود چراغ حیات

5. دود به پیش خیالت خیال‌های دگر

6. چنانک خاطر زندانیان به بانگ نجات

7. به گرد سنبل تو جان‌ها چو مور و ملخ

8. که تا ز خرمن لطفت برند جمله زکات

9. به مرده‌ای نگری صد هزار زنده شود

10. خنک کسی که از آن یک نظر بیافت برات

11. زهی شهی که شهان بر بساط شطرنجت

12. به خانه خانه دوند از گریزخانه مات

13. کدام صبح که عشقت پیاله‌ای آرد

14. ز خواب برجهد این بخت خفته گویدهات

15. فرودود ز فلک مه به بوی این باده

16. بگویدم که مرا نیز گویمش هیهات

17. طرب که از تو نباشد بیات می‌گردد

18. بیار جام که جان آمدم ز عشق بیات

19. به پیش دیده من باش تا تو را بینم

20. که سیر می‌نشود دیده من از آیات

21. ندانم از سرمستیست شمس تبریزی

22. که بر لبت زده‌ام بوسه‌ها و یا بر پات


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باش تا خار سر کوی ترا نرگس وار
* دسته بندند و سوی مجلس سلطان آرند
شعر کامل
سنایی
* تیشه بر سر زد و پا از در شیرین نکشید
* کوه‌کن بر در عشق از همه پادارتر است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* چو درخت قامتش دید صبا به هم برآمد
* ز چمن نرست سروی که ز بیخ برنکندش
شعر کامل
سعدی