مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 570

1. بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد

2. خوش و سرسبز شد عالم اوان لاله زار آمد

3. ز سوسن بشنو ای ریحان که سوسن صد زبان دارد

4. به دشت آب و گل بنگر که پرنقش و نگار آمد

5. گل از نسرین همی‌پرسد که چون بودی در این غربت

6. همی‌گوید خوشم زیرا خوشی‌ها زان دیار آمد

7. سمن با سرو می‌گوید که مستانه همی‌رقصی

8. به گوشش سرو می‌گوید که یار بردبار آمد

9. بنفشه پیش نیلوفر درآمد که مبارک باد

10. که زردی رفت و خشکی رفت و عمر پایدار آمد

11. همی‌زد چشمک آن نرگس به سوی گل که خندانی

12. بدو گفتا که خندانم که یار اندر کنار آمد

13. صنوبر گفت راه سخت آسان شد به فضل حق

14. که هر برگی به ره بری چو تیغ آبدار آمد

15. ز ترکستان آن دنیا بنه ترکان زیبارو

16. به هندستان آب و گل به امر شهریار آمد

17. ببین کان لکلک گویا برآمد بر سر منبر

18. که ای یاران آن کاره صلا که وقت کار آمد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین
* به چین زلف تو آید به بتگری آموخت
شعر کامل
سعدی
* برو ای سپر ز پیشم که به جان رسید پیکان
* بگذار تا ببینم که که می‌زند به تیرم
شعر کامل
سعدی
* عاشقان زمره ارباب امانت باشند
* لاجرم چشم گهربار همان است که بود
شعر کامل
حافظ