مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 635

1. مستان می ما را هم ساقی ما باید

2. با آن همه شیرینی گر ترش کند شاید

3. با آن همه حسن آن مه گر ناز کند گه گه

4. والله که کلاه از شه بستاند و برباید

5. پر ده قدحی میرم آخر نه چو کمپیرم

6. تا شینم و می‌میرم کاین چرخ چه می‌زاید

7. فرمای تو ساقی را آن شادی باقی را

8. تا باد نپیماید تا باده بپیماید

9. صد سر ببرد در دم از محرم و نامحرم

10. نی غم خورد از ماتم نی دست بیالاید

11. چون شمع بسوزاند پروانه مسکین را

12. چون جعد براندازد چون چهره بیاراید

13. پروانه چو بی‌جان شد جانیش دهد نسیه

14. وان جان چو آتش را زان رطل بفرماید

15. رطلی ز می باقی کز غایت راواقی

16. هر نقش که اندیشی در دل به تو بنماید

17. ای عشق خداوندی شمس الحق تبریزی

18. چندانک بیفزایی این باده بیفزاید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
* صراحی می ناب و سفینه غزل است
شعر کامل
حافظ
* گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
* گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید
شعر کامل
حافظ
* گفتا چه عزم داری گفتم وفا و یاری
* گفتا ز من چه خواهی گفتم که لطف عامت
شعر کامل
مولوی