مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 830

1. صاف جان‌ها سوی گردون می‌رود

2. درد جان‌ها سوی هامون می‌رود

3. چشم دل بگشا و در جان‌ها نگر

4. چون بیامد چون شد و چون می‌رود

5. جامه برکش چونک در راهی روی

6. چون همه ره خاک با خون می‌رود

7. لاله خون آلود می‌روید ز خاک

8. گر چه با دامان گلگون می‌رود

9. جان چو شد در زیر خاکم جا کنید

10. خاک در خانه چو خاتون می‌رود

11. جان عرشی سوی عیسی می‌رود

12. جان فرعونی به قارون می‌رود

13. سوی آن دل جان من پر می‌زند

14. کو لطیف و شاد و موزون می‌رود

15. زانک آن جان دون حق چیزی نخواست

16. وین دگر جان سوی مادون می‌رود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می نماید تلخی بادام آخر خویش را
* گرچه شیرین کار او را در شکر پنهان کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا
* بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست
شعر کامل
مولوی
* یا نمی باید ز آزادی زدن چون سرو لاف
* یا گره از بی بری در دل نمی باید گرفت
شعر کامل
صائب تبریزی