مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 849

1. ای آن که از عزیزی در دیده جات کردند

2. دیدی که جمله رفتند تنها رهات کردند

3. ای یوسف امانت آخر برادرانت

4. بفروختندت ارزان و اندک بهات کردند

5. آن‌ها که این جهان را بس بی‌وفا بدیدند

6. راه اختیار کردند ترک حیات کردند

7. بسیار خصم داری پنهان و می‌نبینی

8. کاین جمله حیله کردی ویشانت مات کردند

9. شاهان که نابدیدند چون حال تو بدیدند

10. از مهر و از عنایت جمله دعات کردند

11. با ساکنان سینه بنشین که اهل کینه

12. مانند طفل دینه بی‌دست و پات کردند

13. آن‌ها نهفتگانند وین‌ها که اهل رازند

14. از رنگ همچو چنگی باری دوتات کردند

15. اندیشه کن از آن‌ها کاندیشه‌هات دانند

16. کم جو وفا از این‌ها چون بی‌وفات کردند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هیچ قفلی نیست در بازار امکان بی کلید
* بستگی ها را گشایش از در دلها طلب
شعر کامل
صائب تبریزی
* کس عسل بی‌نیش از این دکان نخورد
* کس رطب بی‌خار از این بستان نچید
شعر کامل
حافظ
* ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
* نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
شعر کامل
حافظ