مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 881

1. آه که بار دگر آتش در من فتاد

2. وین دل دیوانه باز روی به صحرا نهاد

3. آه که دریای عشق بار دگر موج زد

4. وز دل من هر طرف چشمه خون برگشاد

5. آه که جست آتشی خانه دل درگرفت

6. دود گرفت آسمان آتش من یافت باد

7. آتش دل سهل نیست هیچ ملامت مکن

8. یا رب فریاد رس ز آتش دل داد داد

9. لشکر اندیشه‌ها می‌رسد از بیشه‌ها

10. سوی دلم طلب طلب وز غم من شاد شاد

11. ای دل روشن ضمیر بر همه دل‌ها امیر

12. صبر گزیدی و یافت جان تو جمله مراد

13. چشم همه خشک و تر مانده در همدگر

14. چشم تو سوی خداست چشم همه بر تو باد

15. دست تو دست خدا چشم تو مست خدا

16. بر همه پاینده باد سایه رب العباد

17. ناله خلق از شماست آن شما از کجاست

18. این همه از عشق زاد عشق عجب از چه زاد

19. شمس حق دین تویی مالک ملک وجود

20. ای که ندیده چو تو عشق دگر کیقباد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چون نیشکر سنگین دلان پامال سازندت
* تو از هر بند انگشتی سر تنگ شکر وا کن
شعر کامل
صائب تبریزی
* دلی دارم که از تنگی درو جز غم نمی‌گنجد
* غمی دارم ز دلتنگی که در عالم نمی‌گنجد
شعر کامل
محتشم کاشانی
* برخیز که در سایه سروی بنشینیم
* کان جا که تو بنشینی بر سرو قیامست
شعر کامل
سعدی