مولوی_دیوانرباعی ها (فهرست)

رباعی شمارهٔ 795

1. گفتم جانی به ترک جان نتوان کرد

2. گفتا جانرا چو تن نشان نتوان کرد

3. گفتم که تو بحر کرمی گفت خموش

4. در است چو سنگ رایگان نتوان کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
* غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
شعر کامل
وحشی بافقی
* چنین است کردار گردون پیر
* گهی چون کمانست و گاهی چو تیر
شعر کامل
فردوسی
* دست کوتاه ز دامان گل و پا در گل
* حال خار سر دیوار گلستان داریم
شعر کامل
صائب تبریزی