مولوی_دیوانرباعی ها (فهرست)

رباعی شمارهٔ 952

1. دل آمد و گفت هست سوداش دراز

2. شب آمد و گفت زلف زیباش دراز

3. سرو آمد و گفت قد و بالاش دراز

4. او عمر عزیز ماست گو باش دراز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای سکندر تا به کی حسرت خوری بر حال خضر؟
* عمر جاویدان او یک آب خوردن بیش نیست!
شعر کامل
صائب تبریزی
* می شوند از سرد مهری دوستان از هم جدا
* برگها را می کند باد خزان از هم جدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* مردمی هرگز ز چشم او ندیدم،گر چه من
* می کشم روغن به زور جذبه ازبادام خشک
شعر کامل
صائب تبریزی