مولوی_مثنوی معنویدفتر سوم (فهرست)

شماره 154 - وجه عبرت گرفتن ازین حکایت و یقین دانستن کی ان مع العسر یسرا

1. عبرتست آن قصه ای جان مر ترا

2. تا که راضی باشی در حکم خدا

3. تا که زیرک باشی و نیکوگمان

4. چون ببینی واقعهٔ بد ناگهان

5. دیگران گردند زرد از بیم آن

6. تو چو گل خندان گه سود و زیان

7. زانک گل گر برگ برگش می‌کنی

8. خنده نگذارد نگردد منثنی

9. گوید از خاری چرا افتم بغم

10. خنده را من خود ز خار آورده‌ام

11. هرچه از تو یاوه گردد از قضا

12. تو یقین دان که خریدت از بلا

13. ما التصوف قال وجدان الفرح

14. فی الفؤاد عند اتیان الترح

15. آن عقابش را عقابی دان که او

16. در ربود آن موزه را زان نیک‌خو

17. تا رهاند پاش را از زخم مار

18. ای خنک عقلی که باشد بی غبار

19. گفت لا تاسوا علی ما فاتکم

20. ان اتی السرحان واردی شاتکم

21. کان بلا دفع بلاهای بزرگ

22. و آن زیان منع زیانهای سترگ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر هوشمندی به معنی گرای
* که معنی بماند ز صورت بجای
شعر کامل
سعدی
* بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
* کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
شعر کامل
سعدی
* گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
* چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
شعر کامل
حافظ