مولوی_مثنوی معنویدفتر سوم (فهرست)

شماره 181 - عزم کردن آن وکیل ازعشق کی رجوع کند به بخارا لاابالی‌وار

1. شمع مریم را بهل افروخته

2. که بخارا می‌رود آن سوخته

3. سخت بی‌صبر و در آتشدان تیز

4. رو سوی صدر جهان می‌کن گریز

5. این بخارا منبع دانش بود

6. پس بخاراییست هر کنش بود

7. پیش شیخی در بخارا اندری

8. تا به خواری در بخارا ننگری

9. جز به خواری در بخارای دلش

10. راه ندهد جزر و مد مشکلش

11. ای خنک آن را که ذلت نفسه

12. وای آنکس را که یردی رفسه

13. فرقت صدر جهان در جان او

14. پاره پاره کرده بود ارکان او

15. گفت بر خیزم هم‌آنجا واروم

16. کافر ار گشتم دگر ره بگروم

17. واروم آنجا بیفتم پیش او

18. پیش آن صدر نکواندیش او

19. گویم افکندم به پیشت جان خویش

20. زنده کن یا سر ببر ما را چو میش

21. کشته و مرده به پیشت ای قمر

22. به که شاه زندگان جای دگر

23. آزمودم من هزاران بار بیش

24. بی تو شیرین می‌نبینم عیش خویش

25. غن لی یا منیتی لحن النشور

26. ابرکی یا ناقتی تم السرور

27. ابلعی یا ارض دمعی قد کفی

28. اشربی یا نفس وردا قد صفا

29. عدت یا عیدی الینا مرحبا

30. نعم ما روحت یا ریح الصبا

31. گفت ای یاران روان گشتم وداع

32. سوی آن صدری که میر است و مطاع

33. دم‌بدم در سوز بریان می‌شوم

34. هرچه بادا باد آنجا می‌روم

35. گرچه دل چون سنگ خارا می‌کند

36. جان من عزم بخارا می‌کند

37. مسکن یارست و شهر شاه من

38. پیش عاشق این بود حب الوطن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کدام آلاله می‌بویم که مغزم عنبرآگین شد
* چه ریحان دسته بندم چون جهان گلزار می‌بینم
شعر کامل
سعدی
* چنین پرشور از ان کان ملاحت گر جهان گردد
* رگ تلخی درین بستان به بادامی نمی ماند
شعر کامل
صائب تبریزی
* با کمال احتیاج از خلق استغنا خوش است
* با دهان خشک مردن بر لب دریا خوش است
شعر کامل
صائب تبریزی