مولوی_مثنوی معنویدفتر سوم (فهرست)

شماره 29 - بازگشتن فرعون از میدان به شهر شاد بتفریق بنی اسرائیل از زنانشان در شب حمل

1. شه شبانگه باز آمد شادمان

2. کامشبان حملست و دورند از زنان

3. خازنش عمران هم اندر خدمتش

4. هم به شهر آمد قرین صحبتش

5. گفت ای عمران برین در خسپ تو

6. هین مرو سوی زن و صحبت مجو

7. گفت خسپم هم برین درگاه تو

8. هیچ نندیشم بجز دلخواه تو

9. بود عمران هم ز اسرائیلیان

10. لیک مر فرعون را دل بود و جان

11. کی گمان بردی که او عصیان کند

12. آنک خوف جان فرعون آن کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کارم چو زلف یار پریشان و درهمست
* پشتم به سان ابروی دلدار پرخمست
شعر کامل
سعدی
* به سایه خفته بدم دی که یارم آمد و گفت
* چه خفته ای که رسید آفتاب در سایه
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* به سایه خفته بدم دی که یارم آمد و گفت
* چه خفته ای که رسید آفتاب در سایه
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی